به گزارش خبرگزاری «حوزه»، حجت الاسلام قاسمی، دبیر نشست «فقه الاخلاق» در ابتدای این جلسه به تشریح ویژگی های این نشست و همچنین سابقه برگزاری سلسله نشست های دانشجویی پرداخت.
در ادامه حجت الاسلام والمسلمین عالم زاده نوری گفت: در حوزه های علمیه به احکام دینی، یعنی نظام واجب و حرام، اعتنا شده و دستگاه های معرفتی نظام مند و سنگینی برای استحکام احکام دینی ایجاد شده است ولی در زمینه اخلاق این نظام شکل نگرفته است.
وی افزود: کتاب های اخلاقی بیشتر ذوقی بوده است و بررسی عالمانه گزاره های اخلاقی دینی معمولا مورد اعتنا قرار نگرفته است؛ تا سال 1382 یک مرکز پژوهشی و علمی اخلاقی در حوزه علمیه وجود نداشت؛ آنچه در حوزه وجود دارد، بیشتر جلسات و کلاس اخلاقی با هدف تربیت عملی طلاب بوده است نه بررسی عملی حوزه های اخلاقی.
وی خاطرنشان کرد: روش پژوهش در علم اخلاق اسلامی باید کشف و ارایه شود و در همین راستا است که مفهوم فقه الاخلاق بازشناسی می شود؛ یکی از برکات انقلاب اسلامی آن است که به دلیل نیازهای جامعه اسلامی، حوزه های علمیه متوجه احتیاجات نظام شدند و در دهه اخیر، فضای فقه های تخصصی در حوزه علمیه قم، رونق گرفته است؛ امروزه کلاس های درس فقه التربیه وفقه الاداره و مدیریت و .... در حوزه موجود است.
این محقق حوزه اظهارکرد: وقتی یک کلاس فقه مضاف ایجاد می شود، استادی که در این کلاس به ارایه درس می پردازد، اصالتا بحث فقهی مطرح می کند و ماهیت این علوم، فقهی است؛ یعنی فقیه در بررسی های علمی خود به دنبال کشف واجب و حرام و مستحب و مکروهات است.
وی افزود: همه این فقه های مضاف به دنبال کشف مباحث علمی و فقهی است، ولی موضوع آن در زمینه های مختلف متفاوت می شود؛ این فقه های مضاف به دنبال کشف اعمال تکلیفیه احکام مکلفین هستند؛ به این معنا، فقه الاخلاق به معنی کشف حرام و حلال های مربوط به رفتارهای اخلاقی نام گذاری می شود.
سخنران این نشست علمی اظهارکرد: معنی دوم فقه الاخلاق، این است که فقه را ناظر به روش بدانیم و آن را عملیات تفقه معنی کنیم؛ اگر در زمینه اخلاق اسلامی به دنبال طی کردن مسیر به شکل ضابطه مند و روشمند باشیم، در اینجا فقه الاخلاق به معنای دوم آن شکل می گیرد.
حجت الاسلام والمسلمین عالم زاده نوری بیان کرد: عالم دین در این زمینه از منابع دینی سخن دین را در حوزه اخلاقی کشف کرده و ارایه می کند؛ فقه الاخلاق را باید به عنوان معنای دوم آن استنباط کنیم.
محقق حوزه اظهارکرد: با شکل گیری انقلاب اسلامی، جامعه اسلامی حس کرد که باید تمام شوون خود را زیر چتر دین قرار دهد و به همین خاطر باید هنر و تمدن و اقتصاد و روابط سیاسی و... خود را اسلامی کند؛ در اینجا باید الگو و مدل اسلامی نیز احصا شود و به همین خاطر حوزه های علمیه باید الگو و مدل های اسلامی عرصه های مختلف را تبیین کند.
وی افزود: الگوی اسلامی، غیر از الگوی فقهی است؛ به عنوان مثال اگر بخواهیم الگوی پوشش دینی را مشخص کنیم نمی توانیم به حلال و حرام پوشش بسنده کنیم بلکه الگوی فقهی پوشش یک سیستم و نظام است؛ حلال و حرام فقهی پوشش در حد مرزبندی های خاص است ولی این حلال و حرام نمی تواند یک الگوی دینی ارایه کند.
وی خاطرنشان کرد: حلال و حرام رفتارهای اخلاقی با نگاه فقهی، مرتبه نازله و یکی از مباحث مورد نیاز در ارایه نظام اخلاق اسلامی است؛ اگر قرار باشد که این نظام توسط حوزه های علمیه عرضه شود باید از سوی عالمان دین انجام شود؛ عالمان دین باید اخلاق اسلامی را مستند به منابع و به شکل نظام مند ارایه کنند.
تحقیق در مذهب شیعه یک جریان بالنده است
در ادامه این نشست علمی دکتر حبیبی از اساتید دانشگاه گفت: یکی از تفاوت های دو جریان اهل سنت وشیعه، جریان پژوهش فقهی است که در شیعه این پژوهش زایش داشت، ولی اهل سنت این جریان را نسبتا متوقف کرد.
وی افزود: سیر اجتهادی شیعه در برهه تکامل بیشتری پیدا می کند و تحقیق در مذهب شیعه یک جریان بالنده بوده است و اصول و قواعد و روش مندی خاص خود را نیز داشته است؛ برخی از این تحقیقات به لحاظ نوع اراده، متناسب با تولیداتی نبوده است که در دوره مدرن به جامعه عرضه می شود.
استاد و دانشگاه بیان کرد: به همین دلیل اسلوبی در فضای غیر حوزوی مطرح شد و مبحث روش تحقیق در فضای علمی مطرح شد که این شکل، کتاب ها و مقالات بسیاری را شکل داد ولی بعدها متوجه شدیم که این روش تحقیق بیشتر روش تطبیق است و مبانی ارایه شده از خود شخص نیست بلکه دیدگاه های دیگران را مطرح می کند.
وی اظهارکرد: موضوع زمانی اسفبار تر می شود که محقق مطلبی را نیز استنباط می کند، ولی این استنباط هیچ سابقه ای در عرصه دین و منابع دینی ندارد؛ بسیاری از کتبی که در این زمینه تولید شده است از نظر استنادات دارای قوت نیستند و گاهی نیز به جایی استناد می کند که اصلا منطقی نیست و این شکل بیان مساله ممکن است چالش زا باشد.
وی خاطرنشان کرد: یکی از ویژگی های اجتهاد، این است که بر ادله خاص مبتنی است؛ زمانی که نوشته هایی را می بینیم که از کبرویات خبری نیست و برداشت های عرفی به عنوان استنتاج مطرح شده است دیگر نمی توانیم این تحقیق را یک اجتهاد بدانیم.
نویسنده و پژوهشگر دینی گفت: ادله اجتهادی نیز باید مبتنی بر خود شخص باشد نه اینکه همیشه عنوان کند که دیگران معقتدند که چنین امری درست است یا اینکه فلان امر مشهور علما است.
حبیبی بیان کرد: استنادات نیز باید بر منابع اصیل و قوی مستند باشد؛ در این زمینه باید آیات وروایات به شکل هدفمند و روش مند مطرح شود؛ در عرصه فقه الاخلاق و فقه التربیه بسیاری از منابع ارشادی است ولی باید در نظر بگیریم که چگونه می توانیم مساله عقل را به خوبی مطرح کنیم؛ البته در این تعاریف هنوز تعریف جامعی از عقل نیز انجام نشده است و مشخص نیست مراد ما از عقل چه نوع عقلی است.
استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: در این زمینه باید بحث روش اجتهادی را به خوبی تبیین کرده و مولفه های آن معلوم شود و بر هر مولفه نیز به اندازه جایگاه آن، توجه شود.
صاحبان تالیفات بزرگ در تاریخ اسلام به همه مبانی دین توجه داشتند
در ادامه این مراسم حجت الاسلام والمسلمین غنوی اظهارکرد: سرچشمه جریان تفقه به قرآن کریم باز می گردد؛ می توان گفت که حوزه های علمیه و تلاش برای دریافت پیام دین پاسخی برای تفقه در دین که در قرآن بیان شده است.
وی گفت: در اساس، تفقه به عنوان یک اصول مطرح بوده است و کل دین را در بر می گیرد نه اینکه تنها یک بخش از دین یعنی احکام شرعی را مد نظر قراردهد؛ آنچه خداوند و پیامبر و ائمه(ع) از تفقه در دین بیان کردند جریانی بسیار وسیع است.
استاد اخلاق اظهارکرد: جریانی که در کنار معصومین(ع) شکل گرفت (پیروان حضرات) این مسیر را دنبال کردند، تفقه به معنی نقل کلمات این بزرگان بود است؛ در ادامه محدثین آن دوره به تمامی عرصه فقه توجه داشتند؛ اولین کتابی که به بحث های اخلاقی مربوط است کتاب زهد ابوحمزه ثمالی یا زهد حسین بن سعید است؛ این کتب یک اسلوب خاص برای بیان مطالب اخلاقی است.
وی خاطرنشان کرد: در ادامه صاحبان تالیفات بزرگ در تاریخ اسلام به همه مبانی دین توجه داشتند؛ کتاب زهد جزو مولفات مولفان بزرگ بوده است ولی هرچه به جلوتر می رویم عناوین جدیدی در این زمینه شکل می گیرد؛ یعنی محدثین در تبلیغ و مرور احکام دینی صرفا به اخلاق یا کلام بسنده نکرده اند.
حجت الاسلام والمسلمین غنوی بیان کرد: در زمان حضرت امام رضا(ع) الگوهایی برای کتب جوامع دیده می شود؛ حسین بن سعید و برادرش حسن، چندین کتاب چند جلدی دارند که وقتی به این عناوین می نگریم مشاهده می کنیم که نگاه آنها محدود به احکام نیست و تمام عرض آموزه های دینی را عرضه کرده اند.
وی گفت: پس از این دوره در آثار شیخ مفید و... متوجه می شویم که فقه به سرعت به کار خود ادامه می دهد ولی بخش های دیگر فقه این سرعت را ندارند و چندان فعال نیستند؛ با ورود جدی فرهنگ یونان، ایران و هند، مساله اخلاق و پرسش های اخلاقی عمدتا آبشخور دیگری برای پاسخ گویی داشتند و بیشترین کتب اخلاقی متاثر از اندیشه های دیگر جواب می گیرند وپاسخ های اخلاقی در این مبانی مشاهده می شود؛ برخلاف فقه الاحکام که مرتبا توسعه پیدا می کرد و اصول فقه احکام که از دل همین فقه خارج شد نیز به توسعه خود ادامه داد.
استاد اخلاق اظهارکرد: فقه شیعی مجموعه ای بسیار عظیم و گرانسنگ است و وقتی این گنجینه را با فقه های معطل دیگران مقایسه می کنیم تفاوت ها را حس می کنیم، ولی بحث ما این است که هنوز از این گنجینه به خوبی استفاده نکرده ایم.
وی خاطرنشان کرد: در این زمینه وقتی در این حوزه وارد می شویم، جز استنتاق ادله و تلاش برای استناد بیانات، دعو و دعوای دیگری نداریم؛ قرار نیست در این عرصه هرچه خواستیم بسراییم و آن را به آیات و روایات مزین کنیم؛ مساله محوری و پرسش محوری رکن رکین فقه است و در حقیقت پرسشی بیان شده است و ادله نیز استنتاق می شود.
حجت الاسلام والمسلمین غنوی بیان کرد: امروزه با فاصله چندین قرن از حکما و فقه های بزرگ با این مساله مواجه هستیم که اگر بخواهیم به یک سوال فقهی جواب دهیم باید به مدارک و مبانی و ادله این بزرگان رجوع کنیم زیرا رسیدن به حکم پروردگار نیازمند یک مساله روشمند است.
این محقق حوزه اظهارکرد: در این بین باید از لابه لای بحث فقهی قواعد و عناصر مشترک در عملیات استنباط را خارج کنیم تا کار به تطویل و تکرار نکشد؛ این قواعد مشترک، در سه حوزه جمع می شوند که اولین آن در مباحث مرتبط به حجت است؛ بحث دوم این است که پس از فراغت از حجت ها، این حجت ها دلالات خاصی دارند و از دلالات قرار است که بحث های پرکاربرد در جهات مختلف مورد توجه قرار گیرد؛ بحث سوم نیز آن است که باید این دلالات را به نحوی جمع کرده و به پاسخ سوال برسیم.
نظر شما